نوشته شده توسط بهروز یله

مسافر

هی گفت: برو که من به کاری برسم

با اینهمه بار به دیاری برسم

باورم نشد که اینقدر زود رسید

من هم بروم؛ تا که به غاری برسم


This entry was posted on Thursday, August 26, 2010 . You can leave a response and follow any responses to this entry through the Subscribe to: Post Comments (Atom) .

1 پیشنهادات

غار تنهایی،تنهایی پر هیاهو،آرامش آما آنجاست،جایی که تعلقی نیست باور کن