نوشته شده توسط بهروز یله



کدام سرزمین، کدام خاک

برای کدامین سرزمین می آرایی بانو
ایجا دگر نه خاکی هست که خاستگاه زیباییهایت شود
نه سرزمینی که مأمن تنت

پشت پرچین لبهایت هم که صدای دندان قروچه می آید،
نه آوای لطیف پیشین

راستی، یادت باشد
اینجا آن جوان هم دگر جوان نیست، همان که روزی

از خاستنت خواست خورشید برآید

This entry was posted on Wednesday, April 21, 2010 . You can leave a response and follow any responses to this entry through the Subscribe to: Post Comments (Atom) .

2 پیشنهادات

لذت بردم. از متن و عکس هر دو

آخرش من رو یاد اون روزا انداخت که تو هم یادته